چند عکس جا مانده
این عکس مربوط به ٣ هفته پیش میشه فکر کنم که رفتیم هایپر شام بخوریم اما این بار تصمیم گرفتیم کوفتمون نشه واسه همین فاطمه رو بردیم ایستگاه شادی اونجا یه جایی داره که بچه ها رو نگه میدارن خانومه که فاطمه رو دید فکر کرد خیلی بچه اس من برم گریه میکنه پرسید گریه نمیکنه گفتم نه به فاطمه گفت بیا پیش من همچین پرید بغلش انگار ١٠٠ سال میشناستش با منم بای بای میکردکلن روابط اجتماعی اش عالی اه ولی من هی میرفتم بهش سر میزدم دلم طاقت نمی اورد پس بازم کوفتم شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی